مورچه شکستنی است ؟

اعجاز در واژه لَا یَحْطِمَنَّکُمْ

 

چند سال پیش عده ای از دانشمندان بی دین گردآمدند تا اشتباهی را در قرآن کریم جستجو نموده و بیابند، و نادرستی دین اسلام را اثبات نمایند. آن ها به کند وکاو و مطالعه ی آیات قرآن کریم پرداختند. تا آنکه به آیه شریفه ی فوق رسیدند که در آن واژه ی ” یَحطِمَنَّکُم ” به کار برده شده بود.بی درنگ شاد و سرمست شدند که چیزی در آن یافتند که به ضرر این دین است. گفتند:
واژه ی ” یَحطِمَنَّکُم ” (شما را درهم شکنند) از “تحطیم” شکستن، ویران کردن آمده است.
چگونه مورچه ویران شده و درهم می شکند، حال آنکه از ماده ی قابل درهم شکستن و خرد شدن ساخته نشده است! بنابراین این واژه در این آیه درست بکار برده نشده است!
آن ها شروع به منتشر ساختن نتیجه ی کنکاش خود نموده و آن را بزرگنمایی کردند.اما حتی پاسخ ساده ای را هم از زبان مسلمانان نشنیدند…چند سال از اکتشاف آن ها گذشت.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , معجزات قرآن کریم , ,
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 9 مرداد 1393
حقایقی در مورد انسان

فقط بخون حقایقی که آدم باورش نمیشه

 


آیا میدانید هر روز قبل از طلوع خورشید⛅همه حیوانات سکوت سر داده تا صدای (النفخ فی الصور)را بشنوند.عاقبت همه بخیر!

آیا میدانید⛔??
بعد از فوت شخص رشد موها تا چندین ماه متوقف نمیشود!

آیا میدانید⛔??
بیدار کردن شخص خوابیده بصورت سریع و عجله ای؛ممکن است شخص دچار اختلال عقلی دائم شود!

آيا ميدانيد⛔??
بعد از فوت تنها قسمت چپ مغز تا هفت دقیقه زنده میماند و تمام گذشته خود را بصورت یک خواب مرور میکند!
..لا حول ولا قوة إلا بالله.
ایا میدانید پس از مرگ تنها عضوی ک تا ۳ روز زنده است گوش هست ب همین علت هنگام مرگ تلقیین خوانده میشود
سبحان الله
ملک الموت حضرت عزرائیل؛در شبانه روز 360با به تو نگاه میکند؛
و منتظر امر خداوند است برای قبض روحت؛پس سعی کن هنگامی که تو را تحت نظر دارد مرتکب معصیت نشوی؛در غیر این صورت چگونه با خداوند متعال تقابل خواهی کرد!



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , معجزات قرآن کریم , ,
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 9 مرداد 1393
سرگذشت قوم لوط pompeii

شهر پمپی [قوم لوط] : مردمی که بخاطر زنا و لواط به مجسمه های سنگی تبدیل شدند نویسنده: رامین - ۱۳٩۳/۳/٢٠

آتش فشان وزو بعنوان یکی از نمادهای ایتالیا شناخته می شود آتش فشانی که آخرین بار دوهزار سال قبل فعال شد.

همه چیز بسیار سریع اتفاق افتاد در روز 9 آگوست 79 قبل از میلاد مسیح[1] آتشفشان فوران کرد در کسری از ثانیه هوا پر از گازهای سمی شد و خورشید محو گردید تا گازهای سمی تا 15 کیلومتر از محدوده را پر کردند به گونه ای که بسیاری از مردم شهر حتی فرصت کوچکترین واکنشی از خود نداشتند و در جای خود تبدیل به مجسمه های سنگی شدند.

عده از مردم که توانسته بودند خود را به نزدیکی سواحل برسانند به خاطر تاریک شدن هوا و گازهای سمی کشتی هایی که رای امداد رساندند به آنها از آن سوی صاحل آمده بودند نتوانستند نزدیک شوند و چند دقیقه بعد این شهر تبدیل به تاریک ترین نقطه جهان شد و شهر پمپی[2] با همه ساکنین خود به مدت ۱۵۰۰  سال مدفون شد و در سال ۱۵۹۹ بطور اتفاقی کشف شد کاشفین ابتدا از دیدن مجسمه های سنگی شگفت زده شده بودند همه ساکنین شهر در اثر گازهای آتشفشانی به مجسمه های سنگی تبدیل شده بودند.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , معجزات قرآن کریم , ,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 4 مرداد 1393
دعا برای شایستگی فرزند

الهی امین


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : جمعه 9 خرداد 1393
اگر گناه زیاد داری بخون

مردی نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و عرض کرد گناهانم بسیار شده اند، و اعمال نیکم اندک است.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : جمعه 9 خرداد 1393
حد دوستی و دشمنی

امام علی (ع):

دوستت را در حد متوسط دوست بدار" زیرا ممکن است روزی دشمن تو شود

و دشمن خود را در حد متوسط دوست بدار "چون ممکن است روزی دوست تو شود



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393
اینطوری در بسته را باز کن.........
.


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , مطالب زیبا , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393
سخنی از "علامه حسن زاده آملی"
انسان دو دهان دارد: یکى گوش که دهان روح او است و دیگر دهان که دهان تن او است. این دو دهان خیلى محترم ‏اند. انسان باید خیلى مواظب آن‏ها باشد. یعنى باید صادرات و واردات این دهن‌ها را خیلى مراقب باشد. آن‏هایی که هرزه خوراک می ‏شوند، هرزه کار می ‏گردند. کسانى که هرزه شنو می ‏شوند، هرزه گو می گردند.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , مطالب زیبا , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : یک شنبه 4 خرداد 1393
فلسفه ی جدید و علمی از حجاب

فلسفه حجاب

تا حالا فکر کردی اینقدر از حجاب میگن چه فایده ای داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اینم یک تحقیق علمی و امروزی دیگر از حجاب.........



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , مطالب زیبا , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : یک شنبه 4 خرداد 1393
مگر مرد هم نامحرم می شود؟

عده ای از جوانان (مرد) خدمت حضرت علامه حسن زاده آملی(حفظه الله) رسیدند

و از حضرتش خواستند که آن ها را نصیحتی فرمایند.

علامه فرمودند: سعی کنید با نامحرم رابطه نداشته باشید چه زن باشد چه مرد

گفتند: آقا مگر مرد هم نامحرم می شود؟

علامه فرمودند: هر کس با خدا ارتباط ندارد نامحرم است ..


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 3 خرداد 1393
سبزی بخور گلم............



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
:: برچسب‌ها: سبزی ، حدیث پیامبر ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 3 خرداد 1393
خدای حکیم

یکی از علما می گوید من هر گاه دعا می کنم اگر مستجاب شود یک بار می گویم الحمدلله رب العالمین اما اگر مستجاب نشود ده بار می گویم الحمدلله رب العالمین
زیرا اولی انتخاب من بوده اما دومی انتخاب خدای حکیم است.


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
:: برچسب‌ها: بر اورده نشدن حاجت ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 3 خرداد 1393
آیا میخواهید اثرات گناه از بین برود؟



 


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
:: برچسب‌ها: آیا میخواهید اثرات گناه از بین برود؟ ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 3 خرداد 1393
الله الله الله که دل کسی را نرنجانید...!!!

از وصایای مرحوم قاضی(ره) است که :
♥•٠·
الله الله الله که دل کسی را نرنجانید...!!!
با یک حرف تلخ این نورنماز شب از بین می‌رود...
خدا شاهدست الان مردم خیلی دست کم گرفته‌اند آبرو بردن را...
خدا چند گناه را نمی بخشد: عمداً نماز نخواندن، به ناحق آدم کشتن، عقوق والدین و آبرو بردن...
فرد وارد بازار قیامت می‌شود، فکر می کند خبری است. تعجب می‌کند؛ خدایا پس چه شد؟ نمازها، عمره ها؟

می گویند تو دل شکستی...ریا کردی... زهر زبان ریختی...


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
:: برچسب‌ها: عواقب دل شکاندن ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 3 خرداد 1393
پرسش و پاسخ از پیامبر ( صل الله علیه و آله )

پاسخهای زیبای رسول مكرم اسلام



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : جمعه 26 ارديبهشت 1393
از سگ بیاموز
خصلتهای نیك سگ
شما توی زندگی ، نگاهتون به مسائل مثبته یا منفی نگر هستین ؟


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393
نماز برای والدین

در روایات آمده :

هر کس این نماز را بخواند چنانچه پدر و مادر او زنده باشند مورد رحمت خداوند رحمان و رحیم قرار می گیرند .

اما چنانچه پدر و مادر فوت کرده باشند سفارش شده این نماز در شب های جمعه خوانده شود که با خواندن آن ، والدین مورد آمرزش خداوند قرار می گیرند .


            

 



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 20 ارديبهشت 1393
عذاب قبر

 

عذاب قبر، چنین نیست که ما بتوانیم آن را رؤیت کنیم، و با چشم دنیائی ببینیم، بلکه باید چشم برزخی باز شود تا این حقایق آشکار گردد،مانند انسانی که در حال خواب روحش به آن طرف و این طرف سِیر می کند و یا می بیند که او را عذاب می کنند و چون از خواب بیدار می شود، می بیند بدنش کوفته شده و عرق می ریزد، در حالی که بغل دستی آن از عذاب او با خبر نیست.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : جمعه 12 ارديبهشت 1393
رجبعلی خیاط: وسعت روزی

نصیحتی از مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیّاط



مرحوم آقای شرفی که از منتظران ظهور امام عصر ( ارواحنافداه) بودند نقل می کردند: در زمانی که برای تبلیغ به شهرستان ها می رفتم در یکی از مسافرت های ایّام ماه مبارک رمضان با یکی از دوستان در تهران به محضر مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیّاط مشرّف شدیم و از ایشان تقاضای راهنمایی کردیم.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
دستورالعمل آقای نخودکی به امام خمینی
دستورالعمل آقای نخودکی به امام خمینی

آیت الله ری شهری این خاطره را به نقل از فرزند آیت الله شبیری زنجانی از زبان پدر بزرگوارشان آورده اند که در کتاب زمزم عرفان نیز نقل شده است. در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم.


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
داستانك/بزرگترین حکمت

داستانك/بزرگترین حکمت

روزی سقراط در کنار دریا راه می رفت که نوجوانی نزد او آمد و گفت:
«استاد! می شود در یک جمله به من بگویید بزرگترین حکمت چیست »
سقراط از نوجوان خواست وارد آب بشود.
نوجوان این کار را کرد.
سقراط با حرکتی سریع، سر نوجوان را زیر آب برد و همان جا نگه داشت،
طوری که نوجوان شروع به دست و پا زدن کرد.
سقراط سر او را مدتی زیر آب نگه داشت و سپس رهایش کرد.
نوجوان وحشت زده از آب بیرون آمد و با تمام قدرتش نفس کشید.
او که از کار سقراط عصبانی شده بود، با اعتراض گفت:
«استاد! من از شما درباره حکمت سؤال می کنم و شما می خواهید مرا خفه کنید »
سقراط دستی به نوازش به سر او کشید و گفت:
«فرزندم! حکمت همان نفس عمیقی است که کشیدی تا زنده بمانی.
هر وقت معنی آن نفس حیات بخش را فهمیدی، معنی حکمت را هم می فهمی!»



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , داستانک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
هدیه امام‌حسین علیه‌السلام به امیرکبیر
هدیه امام‌حسین علیه‌السلام به امیرکبیر

آیت الله العظمی اراکی رحمت الله علیه فرمودند: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
پرسیدم. چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم؛ پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه مولایم حسین است!
گفتم :چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم:
میرزا تقی خان! 2 تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه ؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود!
از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم

منبع: کتاب آخرین گفتارها


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
برایم دعا کن.....

برایم دعا کن.....

حسن‏ بن‏ جهم‏ گوید: بحضرت ابى الحسن علیه السلام عرض كردم: مرا از دعا فراموش مكن، فرمود تو میدانى كه من فراموشت كنم؟
گوید: در فكر فرو رفتم و با خود گفتم: آن حضرت براى شیعیانش‏ دعا كند و من هم از شیعیان او هستم (پس براى من دعا كند)
عرض كردم: نه، شما مرا فراموش نمیكنى،
فرمود: این را از كجا دانستى؟
عرض كردم: من از شیعیان شما هستم و شما هم كه براى شیعیانت دعا میكنى (پس مرا هم در ضمن دعا میكنید)
فرمود: جز این هم چیزى دانستى؟
گوید: عرضكردم: نه،
فرمود: هر گاه خواستى بدانى نزد من چگونه هستى بنگر من نزد تو چگونه هستم.

أصول الكافی / ترجمه مصطفوى ؛ ج‏4 ؛ ص470



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
حكمت/محبت با خدا اینگونه است

حكمت/محبت با خدا اینگونه است

حاج محمّد اسماعیل دولابی (رحمة الله علیه): تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحما نی و… . کار محبت همین است.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
بهجت:عمل به معلومات
هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید! [آیت الله بهجت]


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
فرصتی برای جبران
پروردگارا : مرا به دنیا بر گردان تا جبران نمایم

چند وقت پیش یه روز 5 شنبه که از خواب بلند شدم تصمیم گرفتم برای اموات سوره یس بخوانم
اما همش گفتم حالا تا غروب خیلی وقت مانده حالا میخونم
هی دست دست کردم تا نزدیک اذان مغرب شد ، خیلی ناراحت شدم گفتم الان چه فایده داره که یک دفعه متوجه شدم امروز 4 شنبه بود و کلی خوشحال شدم که حتما فردا جبران میکنم

اما فردا و روزهای بعد هم آمد و من قرار خود را فراموش کردم

یه دفعه به خودم اومدم
یاد اون آیه قرآن افتادم که گنهکاران از خدا مهلت میخوان
با خودم گفتم اگر کار امروزت را به وقتش انجام ندی توی وقت اضافه کاری نمیشه کرد

مولا علی علیه السلام میفرمایند: کار امروز را به فردا نینداز که فردا هم برای خودش کاری دارد

عجب حرف شیرینی و فیلسوفانی .....
در تمامی ما ها این است که هشتمان گرو نهمان است
البته مثال بالا یک تمثیل کوچک است و قابل مقایسه نیست

اما کمی فکر لازم است

آیا برای رفتن آماده ای یا باید کوله باری ببندی.........


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
درس خداشناسی از بچه....
 
         درس خداشناسی از بچه.....

از هر دست بگیری از همون دست پس میگیری.....

به دخترم پاستیل داده بودم اون عاشق پاستیل است و توی هر موقعیتی با یک پاستیل آروم میشه که یه دفعه داداش کوچولوش اومد

دخترم که حاضر نبود حتی یک نصفه پاستیل به داداشت بده

یه دفعه بی مقدمه گفتم : دختر گلم اگه پاستیلی را که خیلی دوست داری به بقیه هم بدی منم بازم بهت میدم تو به داداشت بده قبل از اینکه پاستیلات تموم بشه بازم بهت بدم

یه دفعه اشک توی چشمام جمع شد

منی که بنده خدایم اینچنین فکر میکنم ....
منی که خدا از روحش در من دمیده است اینچنین منشی دارم
پس ببین خدا چه کرمی داره..........

با خودم گفتم اگر ببخشی خدا نمیذاره سرت کلاه بره مخصوصا اونی را که خیلی دوست داری مطمئن باش قبل از اینکه احتیاج به نیاز کنی خدا برات مهیا میکنه

دکتر حسابی یک حرف زیبا داشت

همیشه برای پس انداز پولات را پیش بانک خدا بذار مطمئن باش هروقت نیاز داشتی بهت میده
همون جمله معروف
تو نیکی کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز

دخترم هم گوش داد و هر پاستیلی که به داداشش میداد منم 2 تا دیگه بهش میدادم اینطوری هر سه شاد و خوشحال بودیم و بچه هام بخشش هم یاد گرفتند.


:: موضوعات مرتبط: فهرست , عارفانه , دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
وام نیکو
کیست آن کس که به {بندگان}
خدا وام نیکویی دهد تا {خدا}
آن را برای او چند برابر بیفزاید؟
و خداست که { در معیشت بندگان}تنگی و گشایش پدید می آورد،
و به سوی او بازگردانده می شوید.


سوره بقره آیه 254
 


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
اذیت مومن
رسول خدا (صل الله علیه و اله) میفرماید:
"هر کس مؤمنی را به ناحق اذیت کند، مثل این است که ده هزار مرتبه مکه معظمه
و بیت المعمور را خراب کرده و هزار فرشته مقرب را کشته باشد".
 
 


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
خلاصی از گناه



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
کم کردن گناهان والدین

امام صادق علیه ‏السلامــ :

مَن قَرَأَ القُرآنَ فِی المُصحَفِ ، مُتِّعَ بِبَصَرِهِ ، وخُفِّفَ عَن والِدَیهِ وإن كانا كافِرَینِ

هر كس قـرآن را از رو بـخواند ، از بـهره بینـایى برخوردار مـی شـود و از

گناه پدر و مادرش كاسته مى‏ شـود ، هر چـنـد كافـر باشند ..

منـبـع : الكافی ، جلد 2 ، صفحه 613 ، ثواب الأعمال ، صفحه 128


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
وقت ازدواج
ازدواج
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانایی را پرسیدند: چه وقت برای ازدواج پایدار مناسب است؟
دانا گفت: زمانی که شخص توانا شود!

پرسیدند: توانا از لحاظ مالی؟
جواب داد: نه!

گفتند: توانا از لحاظ جسمی؟
گفت: نه!

پرسیدند: توانا از لحاظ فکری؟ ...
جواب داد: نه!

پرسیدند: پس چی!
دانا گفت: زمانی یک شخص می تواند ازدواج پایدار نماید که اگر تا دیروز نانی را به تنهایی می خورد امروز بتواند آن را با دیگری نصف نماید بدون آنکه اندکی از این مسئله ناراحت گردد

کوت



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
خوشرفتاری با زنان

..با آنها(زنانتان) به شایستگی رفتار کنید

و اگر از آنان خوشتان نیامد ،

پس چه بسا چیزی را خوش نمیدارید

و خدا در آن مصلحت فراوان قرار میدهد

سوره نساء آیه 19

ادامه


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392
خسران بزرگ

نماز



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392
چرا شیعه نماز اول وقت نمی خواند.
نماز
 
می گویند چرا شیعه نماز اول وقت نمی خواند.
♥•٠·
برادران عزیز، اول اذان همه کارها را تعطیل کنید.
اگر بازاری هستید، و نمی خواهید مغازه را ببندید،
داخل مغازه نماز بخوانید.
یکی از بازاری ها،
یک روز خودش در مغازه نماز می خواند
و شاگردش را به جماعت می فرستاد
و یک روز برعکس .
اگر نمازت را اول وقت بخوانی
خدا همه کارهایت را سر و سامان می دهد
و در ضمن خواندن، حضور قلب را هم رعایت کن.
باید حضور قلب را از خدا بخواهی.
آیت الله سید عبد الهادی شیرازی قبل از تکبیره الاحرام،
عرضه می داشتند:
السلام علیک یا ابا عبد الله،
این هم در حضور قلب موثر است
. مطلب دیگر اینکه فکر کن آخرین نمازی است که می خوانی
، آن وقت شروع به نماز کن و این خیلی تاثیر دارد.

گویند شخصی که اهل روستا بود سه کار داشت:
یکی اینکه گندمش را به آسیاب داده بود برای آرد کردن،
و باید زود می گرفت،
دوم اینکه الاغش گم شده بود و باید دنبال آن می رفت
و سوم اینکه نوبت آب دادن زمینش بود و باید باغش را آب می داد،
و در همان حال دید وقت اذان است.
گفت حالا نماز را بخوانیم، خدا بزرگ است و توکل بر خدا کرد.
نماز را که خواند شخصی آمد و گفت:
فلانی گندم شما را آسیابان،
اشتباهاَ زودتر آرد کرده و من برایت آورده ام.
چون مشغول تعقیبات نماز شد،
شخصی سرش را داخل مسجد کرد و گفت:
باباجان چرا نیامدی باغت را آب بدهی، ما باغت را آب دادیم.
نماز دوم را که خواند خواست برود شخصی دیگر آمد و گفت:
این الاغ را دیدم که دارد می رود ، فهمیدم مال شما است، گرفتم و آوردم.

اگر سر ظهر پدرت تو را صدا بزند و تو همان موقع بگویی بله،
می گوید: بیا پدر جان کارت دارم.
ولی اگر بعد از ظهر بروی بگوئی:
پدر جان ظهر مرا صدا زدید، چکار داشتید؟
پدر می گوید: الان جواب می دهی. من ظهر تو را صدا زدم.
نماز هم چنین است
یعنی خداوند اول ظهر صدا می زند قد قامت الصلوة
ولی تو بعد بروی و بگوئی الله اکبر .....


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا سلام الله

کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا س


 فرستادن غذا از طرف خداوند براى حضرت زهرا (س)حضرت فاطمه علیه السلام در پیشگاه خدا آن چنان معزز بود که بارها مورد عنایت خاص و مخصوص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مى‏شد که اینک به برخى از آنها اشاره مى ‏کنیم:پیامبر عالى قدر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانى وى را از پاى درآورده بود، او براى پاره نانى به اتاقهاى هریک از زنانش مراجعه کرد، ولى آنان نیز طعامى نداشتند. سرانجام به خانه ‏ى دخترش فاطمه علیه السلام سرکشید، تا در آن خانه‏ ى امید به مقصود رسد، ولى فاطمه علیه السلام و بچه‏ هایش گرسنه بودند و تکه‏ نانى در آنجا نیز به دست نیامد.

 فرستادن غذا از طرف خداوند براى حضرت زهرا (س)
حضرت فاطمه عليه السلام در پيشگاه خدا آن چنان معزز بود كه بارها مورد عنايت خاص و مخصوص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مى‏شد كه اينك به برخى از آنها اشاره مى ‏كنيم:
پيامبر عالى قدر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانى وى را از پاى درآورده بود، او براى پاره نانى به اتاقهاى هريك از زنانش مراجعه كرد، ولى آنان نيز طعامى نداشتند. سرانجام به خانه ‏ى دخترش فاطمه عليه السلام سركشيد، تا در آن خانه‏ ى اميد به مقصود رسد، ولى فاطمه عليه السلام و بچه‏ هايش گرسنه بودند و تكه‏ نانى در آنجا نيز به دست نيامد.

هنوز چند دقيقه بيش نبود كه رسول گرامى اسلام منزل دخترش را ترك كرده بود كه مختصر طعامى از سوى يكى از همسايه‏ ها به آن بانو رسيد. فاطمه عليه السلام با خود گفت: سوگند به خدا، خود و فرزندانم گرسنه مى‏ مانم، ولى اين تكه نان و گوشت را به پدرم مى ‏خورانم، و لذا يكى از حسنين را به دنبال پدر فرستاد و او را دوباره به خانه ‏اش دعوت كرد.

فاطمه اهدايى همسايه را كه دو تكه نان و مختصر گوشتى بود، در يك ظرف سرپوشيده قرار داده بود، چون پدرش دوباره به خانه او برگشت، سراغ طعام رفت و آن را در برابر ديدگان رسول خدا گذاشت، ولى ظرف پر از گوشت و نان بود، و فاطمه عليه السلام خود نيز از اين مائده‏ ى آسمانى تعجب مى‏ كرد و خيره خيره به آن تماشا مى‏ نمود. رسول خدا خطاب به دخترش گفت: اى دختر گرامى! اين طعام چگونه و از كجا رسيد؟ فاطمه عليه السلام جواب داد:
 هو من عنداللَّه ان اللَّه يرزق من يشا بغير حساب. فقال: الحمدللَّه الذى جعلك شبيهه بسيدة نسا بنى‏اسرائيل فانها كانت اذا رزقها اللَّه شيئا فسئلت عنه قالت: «هو من عنداللَّه ان اللَّه يرزق من يشاء بغير حساب.» (1)
آن از بركات و الطاف الهى است، خداوند به هركسى بخواهد بدون محدوديت عطا مى ‏كند.

رسول خدا چون سخن دخترش را شنيد فرمود: سپاس خدايى را كه تو را همانند مريم سرور زنان بنى‏ اسرائيل قرار داده، زيرا او نيز هرگاه مورد عنايت الهى قرار مى ‏گرفت و خداوند برايش مائده مى‏ فرستاد، كه جواب سؤال مى ‏گفت: اين طعام از جانب خدا است، او به هركسى بخواهد روزى بى‏ حساب مى ‏دهد.

آنگاه رسول خدا على عليه ‏السلام را نيز به حضورش فراخواند و همگى از آن غذا خوردند و سير شدند و زنان و اهل ‏بيت پيامبر نيز دعوت شدند و خوردند، ولى غذا و مائده آسمانى به همان صورت باقى بود. حتى فاطمه عليه السلام براى همسايگان نيز از طعام آسمانى كه از الطاف خفيه الهى سرچشمه گرفته بود ارسال داشت.... (2)

موائد آسمانى براى فاطمه عليه السلام در يكى دوبار محدود نمى‏ گردد، او بارها از خداوند خويش درخواست طعام كرد و پروردگار عالم نيز بى ‏درنگ طعام بهشتى براى آن حضرت ارسال داشت از آن جمله: روزى اميرالمؤمنين على عليه‏السلام به شدت گرسنه بود و از فاطمه عليه السلام طعام خواست، ولى در خانه چيزى نبود. فاطمه عليه السلام گفت: يا على! در خانه طعامى نيست، من و بچه‏ هايت دو روز است كه گرسنه ‏ايم و مختصر طعامى هم كه بود، آن را به تو خورانديم و خود در گرسنگى صبر كرديم.

على عليه‏ السلام از شنيدن اين سخن فوق‏ العاده ناراحت گشته و اشك در چشمانش حلقه زد و براى تهيه طعام زن و فرزندانش به بازار رفت و يك دينار قرض گرفت تا مشكل گرسنگى خانواده اش را برطرف سازد، ولى نشد. چرا؟! چون يكى از دوستانش گرفتار بود و گرسنگى و گريه زن و بچه‏ ها او را در بيرون از خانه آواره كرده بود، او دنبال نان و پول بود، ولى چاره‏ اش بدون چاره....

على از درد او آگاه شد و مانند هميشه ايثار كرد و ديگران را بر خود و خانواده ‏اش مقدم داشت و بدين وسيله يكى از دوستانش را كه مقداد نام داشت خوشحال و خوش‏دل ساخت.
على عليه ‏السلام دست خالى شد و نتوانست به خانه رود، رو به سوى مسجد كرد و مشغول عبادت شد از آن سو پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله مأمور گشت شب را در خانه ‏ى على بسر برد و لذا بعد از نماز مغرب و عشا دست على را گرفت و فرمود: على جان! امشب مرا به مهمانى خود مى‏ پذيرى؟ مولاى متقيان سكوت كرد، چرا كه زمينه پذيرايى نداشت و فاطمه عليه السلام و حسنين گرسنه مانده بودند و پول تهيه نان و گوشت فراهم نبود، ولى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله دوباره اظهار داشت: چرا جواب نمى‏ دهى؟ يا بگو: بلى، تا با تو آيم و يا بگو: نه، تا راه ديگر پيش گيرم. على عليه‏السلام عرض كرد: يا رسول‏اللَّه! بفرماييد.

رسول خدا دست على را گرفت، دست در دست او به خانه‏ ى فاطمه عليه السلام آمد و با هم به خانه وارد شده و با زهرا ديدار كردند، فاطمه عليه السلام در حال نماز و نيايش بود و خدا را مى‏ خواند، او صداى پدر را شنيد و به سوى او آمد و خوش ‏آمد بیان داشت و گفت و سفره را باز كرده و غذاى مطبوع آورد، تا گرسنگان را سير كند و چاره نيافته‏ ها را چاره‏ ساز باشد.
على عليه‏السلام به فاطمه عليه السلام خيره خيره نگاه مى‏ كرد و با زبان بى ‏زبانى سؤال مى‏ نمود: يا فاطمه! اين طعام از كجا؟
 پيش از آنكه فاطمه عليهاالسلام جواب گويد رسول خدا دست بر دوش على گذاشت و جواب داد: يا على! هذا جزا دينارك من عنداللَّه.
اين غذا پاداش آن دينارى است كه به مقداد دادى.

خداوند به شما جريان زكريا و مريم را تكرار كرد. (3) و از طعام‏هاى بهشتى مرحمت نمود... (4)

 

 اقرار به رسالت پدر در شكم مادر
وقتى كه كفار از پيامبر اسلام (ص) انشقاق قمر را خواستند، زمانى بود كه خديجه (س) به فاطمه (س) حامله بود و خديجه از اين سؤال كفار ناراحت شده و گفت: زهى تأسف براى كسانى كه محمد را تكذيب مى‏ كنند! در حالى كه او فرستاده‏ ى پروردگار من است.
پس فاطمه (س) از شكم مادرش صدا كرد: اى مادر! نترس و محزون نباش، زيرا خدا با پدر من مى‏ باشد.پس وقتى كه مدت حمل خديجه (س) تمام شد و موقع وضع حمل رسيد، خديجه فاطمه (س) را به دنيا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت.(5)

چرخيدن آسياى دستى به خودى خود در خانه حضرت زهرا (س)
جناب ابوذر مى‏ گويد: رسول خدا (ص) مرا به دنبال على (ع) فرستاد. به خانه‏ اش رفتم و او را خواندم، ولى پاسخ مرا نداد. و آسياب دستى را ديدم كه بدون اينكه كسى باشد به خودى خود، مى‏ گردد. دوباره او را خواندم، بيرون آمد و با هم نزد رسول خدا (ص) رفتيم و پيامبر متوجه على (ع) شد و چيزى به او بیان داشت و گفت كه من نفهميدم.
گفتم: شگفتا! از دستاسى كه بدون گرداننده مى ‏گردد.
آنگاه پيامبر (ص) فرمود: خداوند قلب دخترم فاطمه و اعضا و جوارحش را پر از ايمان و يقين كرده و چون خداوند ضعف او را دانست، پس در روزگار سختى به او كمك كرد و كفايتش نمود. مگر نمى‏ دانى كه خداوند، فرشتگانى را قرار داده تا خاندان محمد را يارى دهند؟! (6)

حرام بودن آتش بر فاطمه زهرا (س)
روزى عايشه بر فاطمه (س) وارد شد، در حالى كه آن حضرت براى حسن و حسين (ع) با آرد و شير و روغن در ديگى غذاى حريره درست مى ‏كرد. ديگ بر روى اجاق و آتش مى ‏جوشيد و بالا مى ‏آمد و فاطمه (س) آن را با دست خود هم مى ‏زد.عايشه با اضطراب و نگرانى از نزد او بيرون آمده، نزد پدرش ابوبكر رفت و گفت: اى پدر! من از فاطمه چيز شگفت‏ آورى ديدم، و آن اينكه دست به درون ديگى كه بر روى آتش مى‏ جوشيد برده، آن را به هم مى‏ زد.
گفت: دختركم! اين را پنهان كن كه كار مهمى است.

اين خبر و اخبار كه به گوش پيامبر اكرم (ص) رسيد، بر بالاى منبر رفت و حمد و سپس الهى را به جاى آورد، سپس فرمود:
همانا مردم ديدن ديگ و آتش را بزرگ و عظیم شمرده و تعجب مى‏ كنند. سوگند به آن كسى كه مرا به پيامبرى برگزيد، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى و رگ و پيوند فاطمه حرام كرده است، فرزندان و شيعيان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى رتبه و مقامى هستند كه آتش و خورشيد و ماه از آنها فرمانبردارى كرده در پيش رويش جنيان شمشير زده، پيامبران به پيمان و عهد خود درباره‏ى او وفا مى‏ كنند، زمين گنجينه‏ هاى خودش را تسليم او نموده، آسمان بركاتش را بر او نازل مى‏ كند.

واى، واى، واى به حال كسى كه در فضيلت و برترى فاطمه شك و ترديد به خود راه دهد، و لعنت و نفرين خدا بر كسى كه شوهر او، على بن ابیطالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضى نباشد. همانا فاطمه، خود داراى جايگاهى است و شيعيانش نيز بهترين جايگاه‏ها را خواهند داشت. همانا فاطمه پيش از من دعا مى ‏كند و شفاعت مى‏ نمايد و شفاعتش على ‏رغم ميل كسانى كه با او مخالفت مى‏ كنند، پذيرفته مى‏ شود.(7)

تعدادي ديگر از كرامات و معجزات حضرت زهرا (س)
1 ـ نورانى شدن چادر مبارك حضرت زهرا سلام ‏اللَّه‏ عليه
2 ـ آمدن لباس‏ها و زيورهاى بهشتى براى حضرت زهرا سلام اللَّه‏ عليه
 3 ـ لباس بهشتى حضرت زهرا سلام‏ اللَّه‏ عليه در مجلس عروسى
 4 ـ نزديك شدن مردم به هلاكت به واسطه‏ ى نفرين حضرت زهرا سلام ‏اللَّه‏ عليه
 5 ـ مستجاب شدن نفرين حضرت زهرا سلام‏ اللَّه‏ عليه در مورد عمر
 6 ـ ملاقات حوريان بهشتى با حضرت زهرا سلام ‏اللَّه‏ عليه
 7 ـ نازل شدن جبرئيل بر حضرت زهرا سلام‏ اللَّه‏ عليه پس از رحلت پيامبر (ص)
8 ـ در آغوش كشيدن حسنين عليه السلام توسط حضرت زهرا بعد از شهادت
9 ـ خاكسپارى حضرت زهرا و صحبتهاى زمين با اميرالمؤمنين عليه ‏السلام

 

----------------------------------

 پي نوشت ها

1  ـ آل‏ عمران/ 37.
2 ـ فرائدالسمطين، ج 2، ص 51 و 52، ش 382- تجليات ولايت، ج 2، ص 319- فضائل خمسه، ج 3 ص 178- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 339- جلاءالعيون شبر، ج 1، ص 136.
3 ـ اشاره است به آيه‏ى 37 سوره‏ى آل‏عمران كه زكريا موائد آسمانى را در محراب مريم ديد.
4 ـ محجة البيضاء، ج 4، ص 213- بحار، ج 43، ص 59، و ج 41، ص 30 با اختصار.
5 ـ روض الفائق، ص 214.
 6 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 29.
7 ـ فاطمه زهرا (س) شادمانى دل پيامبر، ص 152.

 

برداشت از سایت : نانازی .کام



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : شنبه 12 بهمن 1392
زن زیبا

 

 

زنی که زیبایی اندیشه نداشته باشد زیبایی بدنش را به نمایش میگذارد.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , مطالب زیبا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : دو شنبه 7 بهمن 1392
چرا نماز خواندن برایمان سنگین و سخت است؟
چرا نماز خواندن برایمان سنگین و سخت است؟

شما بهترین نامه‌ها را بنویس با بهترین خط و پاکت و کاغذ، رویش هم یک چک صد هزار تومان بچسبان، مخابرات این نامه را به مقصد نمی‌رساند. ولی یک تمبر دو سه تومانی ممکن است به مقصد برسد. گاهی یک تمبر پاکت را رد می‌کند. گاهی یک چک صد هزار تومانی پاکت را رد نمی‌کند.

دل پاک، همراه عمل صالح

بابا دلت پاک باشد،کافی است

نکته : آن کسی که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط می‌گفت: «آمنوا» اینکه کنار «آمنوا» گفته: «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»، یعنی هم دلت پاک باشد، هم کارت درست باشد. اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی‌شود. پوستش را هم بکاری سبز نمی‌شود. مغز و پوست باید با هم باشد. هم دل، هم عمل!

وضع من خراب‌تر از این حرف‌هاست که با نماز درست شود!

بعضی از جوان‌ها میگویند که وضع گناه و معنویت ما خیلی خراب است و اصلاً ما برای این معنویات لیاقت نداریم! اما از این نکته غافل هستند که شیطان دنبال همین نقطه ضعف است.
اتفاقاًشیطان همین را می‌خواهد که با یک گناه بگوید: حالا که این کار را کردی، دیگر به درد نماز نمی‌خوری. قرآن یک آیه دارد، می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» (هود/114) چون خراب کردی، حتماً مسجد برو. چون ما اهل گناه و لغز هستیم اتفاقاً بیشتر به سوی معنویت رفته و در آستان الهی را بکوبیم . *توجه به نعمت‌ها، نه کمبودها

ما هم یکی از نماز نخوان ها

بعضی‌ها می‌گویند که: خیلی‌ها نماز نمی‌خوانند ما هم جزء آن‌ها. آنقدر تارک الصلاة هست ما هم یکی
این فکر غلط است. اگر یک کشتی صد نفره نقص فنی پیدا کرد و در دریا غرق شد نود و هشت نفر شنا بلد نبودند و غرق شدند، دو نفری که شنا بلدند بگویند: ببین ! ما صد نفر سوار کشتی بودیم. نود و هشت نفر غرق شدند. بیا ما دو نفر هم غرق شویم! این چقدر حرف غلطی است. حالا که همه دروغ می‌گویند. بیا ما دو تا هم دروغ بگوییم.حرف غلط است. فاصله‌ی بین کفر و ایمان چیست؟ فاصله‌ی بین کفر و ایمان نمازاست. مثل اینکه اگر به توپ فوتبال یک سوزن بزنی، بگویی: حالا یک سوزن که صد تا سوزن نمی‌شود. بله یک سوزن صد تا سوزن نمی‌شود. اما همین سوزن می‌دانی چه کرد؟ باد توپ را خالی می‌کند و همه چیز را خراب خواهد کرد .

مقاومت در برابر تحقیر و تمسخر دیگران

گاهی می‌گویند که: ما می‌رویم نماز بخوانیم، یا حجاب داشته باشیم، ما را مسخره می‌کنند. مسخره کنند، مگر ما مقوا هستیم که با حرف این و آن ، با دو قطره باران شل شویم! مقوا با دو قطره باران شل می‌شود. اعمال تو ، تو را به خدا برساند، مردم هرچه می‌خواهند بگویند، بگویند! حدیث داریم «المؤمن کالجبل» جبل یعنی چه؟ مؤمن کوه است. بعضی می‌گویند: از کوه محکم‌تر است. چون بعضی کوه‌ها ریزش دارد. مؤمن هیچ‌وقت ریزش ندارد...


" از بیانات حجت الاسلام قرائتی "


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : دو شنبه 7 بهمن 1392
سخنی از بهجت



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : پنج شنبه 19 دی 1392
♥¨*•.¸ نامه خدا به همه انسانها...♥¨*•.¸
♥¨*•.¸ نامه خدا به همه انسانها...♥¨*•.¸

امروز صبح که از خواب بیدار شدی،

نگاهت می کردم،

امیدوار بودم که با من حرف بزنی،

حتی برای چند کلمه،

نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،

از من تشکر کنی؛


اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،

مشغول انتخاب لباسی که میخواستی بپوشی،


وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی،

فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی:"سلام"،

اما تو خیلی مشغول بودی.


یک بار مجبور شدی منتظر شوی و برای مدت یک ربع ساعت، کاری


نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی.


بعد دیدمت که از جا پریدی،


اما تو به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از


آخرین شایعات با خبر شوی.


تمام روز با صبوری منتظرت بودم،

با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی


با من حرف بزنی.


متوجه شدم قبل از نهار هی دورو برت را نگاه می کنی؛

شاید چون خجالت می کشیدی،

سرت را به سوی من خم نکردی!!!


تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.


بعد از انجام دادن چند کار،

تلویزیون را روشن کردی،

نمیدانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟

در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی را


جلوی آن می گذرانی.

در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط ازبرنامه هایش
لذت می بری.

باز هم صبورانه انتظار ترا کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی،

شام خوردی و باز هم با من صحبتی نکردی!!!

موقع خواب،

فکر می کنم خیلی خسته بودی،

بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب بخیر گفتی،


نمی دانم که چرا به من شب به خیر نگفتی؛

اما اشکالی ندارد،

آخر مگر صبح به من سلام کردی؟!

هنگامی که به خواب رفتی،

صورتت را که خستهء تکرارِ یکنواختی های روزمره بود

را عاشقانه لمس کردم.


چقدر مشتاقم که به تو بگویم:

چطور می توانی زندگی زیباتر و مفیدتر را تجربه کنی...


احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام.


من صبورم،

بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.


حتی دلم می خواهد به تو یاد دهم که چطور با دیگران صبور باشی.


من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم،

منتظر یک سر تکان دادن،

یک دعا،

یک فکر،

یا گوشه ای از قلبت که بسوی من آید.


خیلی سخت است که مکالمه ای یکطرفه داشته باشی.

خوب،

من باز هم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود،

به امید آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت بدهی!


آیا وقت داری که این نامه را برای دیگر عزیزانم بفرستی؟


اگر نه،

عیبی ندارد،

من می فهمم و سعی می کنم راه دیگری بیابم.


من هرگز دست نخواهم کشید...


روز خوبی داشته باشی.


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , مطالب زیبا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : سه شنبه 10 دی 1392

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد