فرهنگ ایرانی

 

این است فرهنگ ما ایرانیان ...

این است فرهنگ ما ایرانیان ...

در بناهای بزرگ دنیا مانند دیوار چین و اهرام ثلاثه مصر

کتیبه هایی یافت شده که این عبارات در آن حکاکی شده بود:

اگر برده ای در هنگام کار آسیب دید او را گردن بزنید!

ولی در پارسه (تخت جمشید)

در کتیبه های یافت شده نوشته شده:

اگر کارگری (فرق کارگر با برده بسیار است) در هنگام کار در این بنا آسیب دید شاهنشاهی هخامنشی موظف است تا آخر عمر وسایل امرار معاش او را بدون هیچ منت و چشم داشتی پرداخت کند!

به افتخار ایران و به کوری دشمنان سرزمینمون



:: موضوعات مرتبط: مطالب زیبا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : دو شنبه 27 آبان 1392
داستانی زیبا از سید حسن نصرالله(حفظه الله)

داستانی زیبا از سید حسن نصرالله(حفظه الله) 

از سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان نقل شده است كه یكی از بزرگان فلسطین اشغالی به مكتب اهل بیت(ع) گرویده و شیعه شد، از او سؤال كردم علت شیعه شدن شما چه بوده است؟ آیا كتاب های شیعه را مطالعه كرده بودید یا با علمای شیعه در ارتباط بودید؟ 
جواب داد:علت شیعه شدن من فقط خواندن قرآن و تدبیر در آیات آن بود. وقتی به این آیه رسیدم((لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ)) به طور مسلم بدترین دشمنان اهل ایمان را یهودیان خواهی یافت.(سوره مائده آیه 82)
اندكی فكر كردم كه اهل ایمان واقعی چه كسانی هستند كه یهودیان با آنان به شدت دشمنی می كنند؟ اگر منظور سران كشور های به ظاهر اسلامی باشند كه اسرائیل با آنها دشمنی ندارد بلكه همواره با یكدیگر بر سر میز مذاكره در حال نوشیدن شراب هستند!
 پس از لحظه ای متوجه شدم تنها كشوری كه اسرائیل با آنان سرسختانه دشمنی می كند ایران و شیعیان می باشند. بنابراین منظور از اهل ایمان در آیه فوق كسی جز پیروان مكتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نیستند.
بلافاصله شیعه شدم و مكتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را اختیار كردم تا من هم از اهل ایمان به حساب آیم.
(منبع: نشریه امام شناسی، شماره چهادرهم، ص 1)


:: موضوعات مرتبط: عارفانه , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : دو شنبه 27 آبان 1392
ماجرای جالب مسلمان شدن باستان شناس فرانسوی

ماجرای جالب مسلمان شدن باستان شناس فرانسوی
ماجرای مسلمان شدن موریس بوكای
هنگامیکه فرانسوا میتران در سال 1981میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایش‌ها و تحقیقات به فرانسه منتقل شود.هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند.پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستان‌شناس به همراه بهترین جراحان و کالبدشکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.



:: موضوعات مرتبط: عارفانه , معجزات قرآن کریم , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : دو شنبه 27 آبان 1392
عاقبت دوستی با علی(علیه السلام)

عاقبت دوستی با علی(ع)


سایت تبیان : علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل کردند که: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» می‏گفت: در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما، مادر یکی از دخترهای اَفَنْدی‏ها (سنی‏های دولت عثمانی) فوت کرد. این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه می‏کرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع کنندگان تا کنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله کرد که همه حاضران به گریه افتادند. هنگامی که جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد می‏زد: من از مادرم جدا نمی‏شوم هر چه خواستند او را آرام کنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند، ممکن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاک انباشته نکنند، و فقط روی قبر را با تخته‏ای بپوشانند و دریچه‏ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید. دختر در شب اول قبر، کنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است. پرسیدند چرا این طور شده‏ای؟ در پاسخ گفت: شب کنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب می‏داد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد که پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)است. تا این که پرسیدند: امام تو کیست؟ آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم» در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه می‏کشید. من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که می‏بینید که همه موهای سرم سفید شده در آمدم. مرحوم قاضی می‏فرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند (زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق می‏کرد و آن شخصی که همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، حضرت علی (علیه السلام) بوده‏اند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا کرد.


:: موضوعات مرتبط: داستانک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : دو شنبه 27 آبان 1392
روز میلاد امام هادی علیه السلام و داستانک

سلام عزیزای دلم!

امروز 29 مهر92 است و میلاد امام هادی علیه السلام امام دهم است.

امام هادی(ع): فروتنی در آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند

راستی خانم همیز(برنامه خانه محبت شبکه قرآن) امروز حرف قشنگی زد. گفت همیشه کلمه حسب الله و نعم الوکیل را همیشه بگویید خداوند همیشه کمکتان میکند و به نفع شما همه چیز را تغییر میدهد

میگفت حضرت زینب(سلام الله) در پایان خطبه مشهور پیش یزید آخر سخنرانیش این را گفت و فردا همه چی فرق کرد حتی یزید از کار بدش عذرخواهی کرد

میگفت امام خمینی همیشه زیارت جامعه کبیره را میخواند و در آن جمله حسب الله و نعم الوکیل را میگفت و از خدا حکومت اسلامی را میخواست که تا الان کسی نتونسته این حکومت را از هم بپاشد

داستان طوفان شن را حتما بخوان که خدا چطوری ارتش آمریکا را در طبس نابود کرد.

 

یه داستان زیبا میخوام براتون بگم یادتون باشه همیشه از اهل بیت درس بگیرید

یه روز یک حکاک (کسی که روی سنگ نقش حک میکند)پیش امام هادی علیه السلام امد و گفت حاکم شهر سنگی به او داده تا برای دختر بزرگش انگشتر زیبا درست کنه اما هنگام کار روی سنگ سنگ از وسط دو نیم شد و خراب شد خیلی ناراحت بود که اگه حاکم بفهمه منو حتما میکشه

امام هادی علیه السلام فرمودند غصه نخور خدا همه چی را درست میکنه و توکل کن

مرد رفت و فردا حاکم دنبال اون مرد فرستاد مرد بسیار میترسید اما یاد حرف امام می افتاد و ارام میشد. حاکم گفت جواهر را دونیم کن و برای هردو دخترم انگشتر درست کن که دختر کوچکم ناراحت شده است

مرد بسیار خوشحال شد و خدارا شکر کرد

نازنین های من لبخند

اگخ همیشه خدا را در نظر داشته باشید شما ر ا تنها نمیذاره که خدا برای شما کافیه!



:: موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 15 آبان 1392
دارالقرآن

سلام عشقم امروز رفتی کلاس ژیمناستیک خیلی خوشحال بودی

تو نفس منی و من تا ابد عاشقتم دخملم



:: موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 15 آبان 1392
کللس ژیمناستیک

سلام

عزیز دلم امروز کلاس ژیمناستیک ثبت نامت کردم عشقم تازه با بچه های دلرو القرآن بازی کردی و کلی خوش گذشت

راستی اگه خدا توفیق بده منم کلاس حفظ قرآن ثبت نام کردم

انشالله هردو موفق باشی

عشقهای کوچولوی من!

خدا را در همه حال داشته باشید و قرآن را حفظ کنید تا برای بابا و مامان باقی و الصاحات باشید

دوستتون دارم



:: موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 15 آبان 1392
کلماتی که امیرعلی خان میگه

کلماتی که امیرعلی خان میگی:

 

 

بابا ،مامان،دده،جیز(که البته دستتو کوچولو میکنی انگار میخوای بگی

 

 

کوچولو و اصلا هم از جیز نمیترسی میگی و دست هم میزنی)قلب

 

 

 و یادم رفت آبه هم میگی ، راستی

 

 

 

تا ولت میکنم سر از دستشویی در می آری و میری و اونجا میشینی

همش میای سراغ سطل قند یا سطل برنج و اونا را میریزی

سراغ بخاری میری میگم جیزه سریع برمیگردی بازم میبینم داری دست میزنی

بقول بابایی انگار این بچه حس نداره چرا نمیسوزه!



:: موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 15 آبان 1392
تولد 3 سالگی فاطمه جونم

دختر گلم قلب

تولد امسالت افتاده بود عید فطر بخاطر همین چند روز تولدت را زودتر گرفتیم تا هم  افطاری داده باشیم هم دور هم یه جشن کوچولو بگیریم

کیکت خیلی خوشگل و خوشمزه بود

خیلی خوش گذشت اینم چن تا عکسش

فاطمه جونم تو خیلی شیرین زبان شدی همش باباجون باباجون میگیخجالت

 

2kodak


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 15 آبان 1392
تولد 1 سالگی امیرعلی خان

فاطمه جونم تو خیلی باب اسفنجی دوست داشت یبخاطر همین کیک داداشی را طرح باب اسفنجی زدیم

اینم عکساش

امیر علی و بابایی

امیرعلی

 

 

نمیدونم چرا تا تنهات میذاشتم همش گریه میکردی

خیلی وابسته به من بودی

2kodak

عاشق بغضات بودم قیافت خیلی با نمک میشد نفس مامان

امیرعلی

مگه فاطمه میذاشت همش میگفت تولد منه

صدبار شمع را روشن کردیم و فوت کرد.

2kodak

اینم یه عکس از فاطمه شکمو که روی کیک شیرجه زده بود

بعد از اینکه کیک را بردیم گریه کرد و علی (پسر عمه اش) داره دلداریش میده.

کفر همه را در آورده بود قشنگ یه طرف کیک را خورد بهتر ه بگم لیس زدخوشمزه

 

2kodak

 

ای دختر شکمو من داری برای کیک نقشه میریزی ها!!!!!!خنده

 



:: موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 15 آبان 1392
امیرعلی خان 8ماهه

امیرعلی



:: موضوعات مرتبط: , , ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 15 آبان 1392

زیر یک سال



:: موضوعات مرتبط: , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 15 آبان 1392
فاطمه 40روزه

فاطمه 40روز



:: موضوعات مرتبط: , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 15 آبان 1392
عکسهای دوتایی فاطمه 3 و امیرعلی 1 ساله

اینم چند تا عکس دوتایی جدید شما دو نفسک منقلب

البته با عکسهایی که از عکاسی گرفتم اینو خودم درست کردم اما دو تا زیری کار عکاسی

حالا وجدانا کدوم زیباتر شده؟؟؟؟؟؟

 دو تای زیری کار عکاس است

دوکودک

2kodak

من از این دریایی خیلی خوشم اومد.

من عاشق شمایم

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسنا شکیبا
تاریخ : چهار شنبه 15 آبان 1392